زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

حجت الاسلام

حُجَّتُ‌الْاِسْلام، یا حجة الاسلام، لقبی برای عالمان دینی که نزد مذاهب گوناگون در طول قرون متمادی کاربرد داشته و امروزه بیشتر نزد امامیه رایج است. این لقب در طی قرنهای متمادی گاه به صورت کامل‌تر، حجت‌الاسلام و المسلمین آمده است (مثلاً فارسی، 83؛ یزدی، سؤال ... ، 415).
حُجَّت دلیلی است که در مقام مقابله با خصم برای متقاعد کردن او آورند (ابن‌منظور، ذیل حجج) و هرگاه سخن از حجت در میان است، منکری در طرف مقابل وجود دارد یا متصور است. در خصوص بخش دوم این لقب هم باید گفت ساختن القابی با مضافٌ‌الیه «دین» مانند عزالدین و عمادالدین در طی سده‌های متمادی امری رایج بود و در این القاب، دین که در تناظر با دولة قرار داشت، به همان اندازه که القاب ساخته‌شده با «الدولة» ناظر به موقعیتی سیاسی بود، القاب ساخته شده با دین برای صاحبان مناصب و مقامات مذهبی کاربرد داشت (مثلاً نک‍ : ابن‌فوطی، سراسر اثر). 
اما ساخت القابی با مضافٌ‌الیه اسلام معنایی دیگر داشت. سال 488ق / 1095م آغاز جنگهای صلیبی بود و این شرایط جدید ــ که اسلام را در تقابل با لااسلام قرار می‌داد ــ زمینه‌ساز ساخت القابی شد که می‌توانست برای مدافعان از حریم اسلام در برابر مخالفان و منکران آن به‌کار رود. در همین سالها ست که برای نخستین‌بار کاربرد لقب حجت‌الاسلام در تاریخ مسلمانان محرز شده است. نخستین شخصیتی که این لقب برای او به‌کار رفت، امام محمد غزالی (د 505 ق / 1111م) بود که از سویی به تقویت معنوی مرزهای مسلمانان در شام اهتمام داشت و از سوی دیگر به تألیف آثاری بنیادین در بازنگری اسلام دست زد. از نخستین منابع شرح‌حال برمی‌آید که ملقب شدن غزالی به حجت‌الاسلام مربوط به دورۀ خود او ست (مثلاً نک‍ : فارسی، همانجا). در سده‌های بعد نه‌تنها در منابع مربوط به مذاهب مختلف اهل سنت (مثلاً ابن‌حجر، نزهة ... ، 197؛ حطاب، 3 / 505)، که حتى گاه در منابع شیعه از غزالی با این لقب یاد شده است (ابن‌طاووس، علی، 6؛ ابن‌مرتضى، 1 / 36). شهرت این لقب به غزالی به اندازه‌ای است که در منابع اهل سنت عنوان مطلق حجت‌الاسلام بدون هیچ افزوده‌ای راجع به غزالی است (مثلاً رافعی، 1 / 210، 4 / 366، جم‍ ؛ تفتازانی، 1 / 11، جم‍ (. 
شاید شافعی بودن غزالی و رقابتهای مذهبی میان شافعیه و حنفیه در سدۀ 6 ق / 12م زمینه‌ساز آن شد تا حنفیان این لقب را برای یکی از فقیهان متقدم و پرنفوذ خود، یعنی ابوبکر جصاص رازی (د 370ق / 980م)، به‌کار گیرند، کاربردی که گویا توسط ابوبکر کاسانی (د 587 ق / 1191م) آغاز شده (نک‍ : نمشی، 16)، و بعدها دوام یافته است (مثلاً نک‍ : مآخذ، جصاص، صفحه عنوان احکام القرآن). 
در سدۀ 6 ق در بغداد دوتن از محدثان و ادیبان آن شهر به لقب حجت‌الاسلام نامیده شده‌اند که با شگفتی باید گفت هردو از شاگردان ابومنصور جوالیقی بوده‌اند؛ نخست پسرش اسماعیل بن موهوب جوالیقی (د 575 ق / 1179م) که ادیبی متوسط بود (ابن‌کثیر، 12 / 374) و دیگر عبدالله بن احمد ابن خشاب (د 567 ق / 1172م) که هم مورد اعتماد حنبلیان بود و هم به سبب تألیف کتاب موالید الائمه (ع) بسیار مورد احترام شیعیان امامی بود و در آثار هر دو فرقه به این لقب خوانده می‌شد (نک‍ : ابن‌خشاب، 3؛ حماد، 46؛ ابن‌نقطه، 2 / 498؛ ابن‌رجب، 1 / 319؛ مجلسی، 1 / 56). 
دهه‌های انتقال از سدۀ 5 به 6 ق را می‌توان دورۀ فرقه‌ای شدن لقب حجت‌الاسلام قلمداد کرد، لقبی که پیش‌تر اسلام را با جامعیت فرقه‌ای منظور داشت. از مذاهب اهل سنت، مالکیان شیث بن ابراهیم قناوی (د 599 ق / 1203م) را با این لقب شناختند (شیث، 17؛ برای شرح‌حال، نک‍ : صفدی، 16 / 122). شافعیان این لقب را به قطب‌الدین ابوالمعالی امام الحرمین مسعود بن محمد نیشابوری (د 578 ق / 1182م) دادند (ابن‌عساکر، 48، 52؛ برای شرح حال، نک‍ : سبکی، 7 / 297)، نزد حنفیان محمد بن احمد بن ابی سعید کعبی طبری (د 604 ق / 1207م) قاضی بخارا با این لقب شناخته شد (قرشی، 3 / 33) و حتى از صف واپسین بازماندگان معتزله ناصر بن ابی المکارم مطرزی خوارزمی (د 610 ق / 1213م) به این لقب نامیده شد (ابن‌طاووس، علی، 138؛ ابن‌جبر، 668). 
در میان شیعیان امامی هم‌زمان ضیاءالدین ابوالرضا راوندی از رجال مکتب شیخ طوسی (در سند «المناجیات الالٰهیات»: محمودی، 6 / 77)، برهان‌الدین محمد بن علی حمدانی قزوینی ظاهراً از مکتب متکلمان (ابن‌طاووس، احمد، 301؛ برای شرح‌حال، نک‍ : منتجب‌الدین، 161) و سدیدالدین محمود بن علی حمصی (د پس از 600 ق) از شمار منتقدان (ظهرکتابش المنقذ: امین، 10 / 106) همه لقب حجت‌الاسلام گرفتند، گویی هر 3 مکتب مهم در محافل امامیه در آن سده‌ها با حجت‌الاسلامی شناخته می‌شدند (دربارۀ این افراد و مکاتب آنان، نک‍ : پاکتچی، 87، 246، 293؛ نیز امین، 7 / 28). 
از سدۀ 7ق / 13م به بعد این لقب به‌طور جدی تنها نزد شافعیه و امامیه کاربرد داشت و برای مذاهب دیگر مطرح نبود؛ از نظر محتوا نیز این لقب در حال تبدیل به یک لقب عمومی برای عالمان دینی بود. 
در محافل شافعی، نمونه‌ای شاخص در نامۀ نصب محیی‌الدین محمد بن یحیی بن فضلان به منصب مدرسی در نظامیۀ بغداد در 614 ق / 1217م دیده می‌شود که لقب حجت‌الاسلام در زنجیره‌ای از القاب ستایش‌آمیز به‌کار رفته است (قلقشندی، 3 / 199) و به‌نظر نمی‌رسد مانند کاربردهای نخستین تشخصی داشته باشد. در طی سده‌های 7- 9ق عالمانی شافعی چون شمس‌الدین احمد بن خلیل خویی (د 637 ق / 1239م؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، 646)، شیخ‌ الشیوخ صوفیه صدرالدین محمد بن عمر ابن حمویه (همو، 740)، ابوسالم محمد بن طلحۀ شافعی (د 652 ق / 1254م) قاضی حلب و صاحب مطالب السؤول (گنجی، 231)، کمال‌الدین موسی بن محمد ابن‌خلکان (اواخر سدۀ 7ق) قاضی القضات (ابن‌تغری بردی، 8 / 138)، و ابن‌حجر عسقلانی (د 852 ق / 1449م) محدث بزرگ اهل سنت (ابن‌حجر، مقدمة ... ، 2؛ امیرصنعانی، 4 / 227) همه لقب حجت‌الاسلام داشتند. در این سده‌ها، شافعیان حتى به برخی عالمان قدیم چون بخاری و مسلم، صاحبان صحیحین، و ابوجعفر طحاوی، فقیه حنفی، لقب حجت‌الاسلام دادند (ذهبی، 2 / 588؛ عینی، 1 / 2، 3). منهاجی اسیوطی در سدۀ 9ق / 15م، تصریح دارد که حجت‌الاسلام لقبی عمومی برای مشایخ علم و فتوا بوده است (2 / 475). بااین‌همه، از سدۀ 10 ق به بعد کاربرد این لقب نزد شافعیه بسیار محدود شده است (برای نمونه، نک‍ : خالد، 15). 
در محفل امامیه، در سدۀ 7ق در ایران عمادالدین طبری (د پس از 675 ق) این لـقب را برای ابن‌حمزۀ طوسی ــ صاحب الوسیلة که یک قرن پیش‌تر می‌زیست ــ به‌کار گرفت (خوانساری، 6 / 263) و در حله، پیشوایان دو مکتب رقیب هم‌زمان لقب حجت‌الاسلام گرفتند: محقق ‌حلی (د 676 ق / 1277م) که رهبر یک جریان اصولی جدید بود (آبی، 1 / 38) و بعدها به مکتب حله شناخته شد، و رضی‌الدین ابن طاووس (د 664 ق / 1266م) که منتقد رویکرد مرسوم فقها به دین بود و خود زمینۀ فکری جدیدی را در مذهب امامیه پدید آورد (نک‍ : مجلسی، 104 / 45). 
در سدۀ 10ق / 16م پس از دو قرن خاموشی در کاربرد این لقب، بار دیگر در فضای سیاسی عصر صفویه، عنوان حجت‌الاسلام برای محقق کرکی (د 940ق / 1533م)، متنفذترین فقیه در دولت صفوی، به کار گرفته شد (نک‍ : کرکی، 309) و بار دیگر پرهیز از کاربرد آن غالب آمد. در طی سدۀ 11 و اوایل سدۀ 12ق، این لقب تنها برای خواندن رجال اعصار پیشین به‌کار می‌رفت و حتى به عالمانی متقدم مانند ابن‌بابویه شیخ صدوق از سوی شیخ بهایی (نک‍ : ص 7؛ مجلسی، 107 / 8)، و برای فضل بن حسن طبرسی، صاحب مجمع‌البیان، از سوی سلیمان ماحوزی (ص 52، 178، جم‍ ( این لقب به‌کار گرفته شد. 
با روی کار آمدن دولت قاجار در ایران و از زمان حکومت فتحعلی شاه (1211-1250ق) ــ که از سویی بر نفوذ اجتماعی و سیاسی عالمان دینی افزوده شده بود و از سوی دیگر، موجی جدید از رقابت میان عالمان اصولی با اخباریان برخاسته بود ــ از نو، لقب حجت‌الاسلام اهمیت یافت و برای رجال عصر به‌کار گرفته شد. این کاربرد از فضای عراق آغاز شد و به زودی به درون ایران کشیده شد. در شمار دارندگان لقب حجت‌الاسلام در سدۀ 13ق / 19م می‌توان کسانی چون اسماعیل بن اسدالله کاظمی (د 1247ق / 1831م؛ تبریزی، 346) و شیخ مرتضى، از علمای عراق (آقابزرگ، 26 / 44) را نام برد که پیش از شفتی این لقب را داشتند. در اواسط سدۀ 13ق عالم ایرانیِ ساکن نجف به نام محمد باقر موسوی شفتی (د 1260ق / 1844م) نه تنها حجت‌الاسلام خوانده شد، بلکه این لقب چنان دربارۀ او غلبه یافت که نزد امامیه حجت‌الاسلام مطلق شناخته شد (قمی، الکنى، 2 / 173). 
از عالمان اصولی بعدی مولى محمد مامقانی (د 1269ق / 1853م؛ تبریزی، 261؛ آقابزرگ، 9(4) / 1241)، مولى اسدالله بروجردی (د 1271ق / 1855م؛ همو، 8 / 240)، مولى عبدالصاحب محمد نراقی (د 1297ق / 1880م؛ نراقی، 44)، حسین کوهکمری (د ح 1300ق / 1883م؛ قمی، همان، 3 / 126)، میرزا محمد تقی نیر تبریزی (د 1312ق / 1894م؛ امینی، 6 / 32؛ نیز آقابزرگ، 9(3) / 770، 19 / 175)، میرزا محمد حسن شیرازی (د 1312ق؛ صدر، 41؛ گزی، 41)، میرزا ابوالقاسم طباطبایی (د اوایل سدۀ 14ق / 20م؛ امین، 2 / 205)، مولى محمد اشرفی بارفروشی (د 1315ق / 1897م؛ آقابزرگ، 14 / 191) و هبةالدین شهرستانی (د 1339ق / 1921م؛ سرکیس، 2 / 1154) حامل این لقب بودند. مجموع این کاربردها نشان می‌دهد که حجت‌الاسلام به یک لقب فراگیر تبدیل شده است. 
در اواسط سدۀ 14ق، شخصیتی محوری ــ که هم نقش اجتماعی مهمی ایفا کرده، و هم تأثیری ماندگار در فقه امامیه داشته است ــ محمد کاظم یزدی، صاحب عروه است که به طور گسترده با لقب حجت‌الاسلام خوانده می‌شده است (یزدی، منجزات ... ، 2، سؤال، 37، 401، جم‍ ؛ قمی، الغایة ... ، 1 / 2، 499، 2 / 2، 344؛ آقابزرگ، 20 / 176، 22 / 405). 
در سدۀ 14ق هم‌زمان با این لقب، لقب آیت‌الله / آیة الله هم در مسیر شکل گرفتن بوده، و گاه در سیاق واحد برای یادکرد یک شخص، هر دو لقب در کنار یکدیگر قرار گرفته است؛ چنین کاربردی را می‌توان در خصوص میرزا محمد حسن آشتیانی (نک‍ : ص 1)، محمد کاظم یزدی (نک‍ : همان، 1) و میر حامد حسین لکنوی (نک‍ : ص 34) بازجست؛ درحالی‌که به نظر می‌رسد از میانۀ سدۀ 14ق، حجت‌الاسلام با توجه به‌کثرت و عموم کاربرد عملاً در جایگاهی پایین‌تر از آیت‌الله قرار گرفته است. یکی از بهترین گواهها بر این امر، مقدمۀ اجود ‌التقریرات نوشته شده در 1352ق است که در آن میرزا محمد حسین نائینی که هنوز در قید حیات بوده، به عنوان استاد با لقب آیت‌الله، و ابوالقاسم خویی به عنوان شاگرد و نویسندۀ تقریرات با لقب حجت‌الاسلام شناخته شده است (خویی، 2 / 1). در دهه‌های اخیر با وجود مواردی که از جمع میان دو لقب دیده می‌شود (مثلاً خمینی، 1 / 1؛ بهسودی، 2 / 4، 3 / 4)، حجت‌الاسلام برای اشاره به جایگاهی پایین‌تر از آیت‌الله رفته‌رفته تثبیت شده است. با وجود آنکه هنوز نمی‌توان با قطعیت دربارۀ تفاوت این القاب سخن گفت، اما غالب آن است که آیت‌الله به مجتهدان اختصاص یابد و برای رجال مذهبی با درجه‌ای پایین‌تر، به‌طور عام لقب حجت‌الاسلام به‌کار برده شود. 

مآخذ

آبی، حسن، کشف الرموز، به کوشش علی‌پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، 1408ق؛ آشتیانی، محمدحسن، القضاء، قم، 1404ق؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش نزار رضا، بیروت، 1403ق؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جبر، علی، نهج الایمان، به کوشش احمد حسینی، مشهد، 1418ق؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، مقدمة فتح الباری (هدی الساری)، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، 1379ق؛ همو، نزهة الالباب فی الالقاب، به کوشش عبدالعزیز بن محمد سدیدی، ریاض، 1989م؛ ابن‌خشاب، عبدالله، «تاریخ موالید الائمة و وفیاتهم»، مجموعة نفیسة، قم، 1406ق؛ ابن‌رجب، عبدالرحمان، الذیل على طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، 1372ق / 1952م؛ ابن‌طاووس، احمد، بناء المقالة الفاطمیة، به کوشش علی عدنانی، قم، 1411ق / آبی، حسن، کشف الرموز، به کوشش علی‌پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، 1408ق؛ آشتیانی، محمدحسن، القضاء، قم، 1404ق؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش نزار رضا، بیروت، 1403ق؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جبر، علی، نهج الایمان، به کوشش احمد حسینی، مشهد، 1418ق؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، مقدمة فتح الباری (هدی الساری)، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، 1379ق؛ همو، نزهة الالباب فی الالقاب، به کوشش عبدالعزیز بن محمد سدیدی، ریاض، 1989م؛ ابن‌خشاب، عبدالله، «تاریخ موالید الائمة و وفیاتهم»، مجموعة نفیسة، قم، 1406ق؛ ابن‌رجب، عبدالرحمان، الذیل على طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، 1372ق / 1952م؛ ابن‌طاووس، احمد، بناء المقالة الفاطمیة، به کوشش علی عدنانی، قم، 1411ق / 1991م؛ ابن‌طاووس، علی، الطرائف، قم، 1400ق؛ ابن‌عساکر، عبدالرحمان، کتاب الاربعین فی مناقب امهات المؤمنین، به کوشش محمد مطیع حافظ و غزوه بدیر، دمشق، 1406ق؛ ابن‌فوطی، عبدالرزاق، مجمع الآداب، به کوشش محمد کاظم، تهران، 1374ش؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی شیری، بیروت، 1408ق؛ ابن‌مرتضى، احمد، شرح الازهار، صنعا، 1400ق؛ ابن‌منظور، لسان؛ ابن‌نقطه، محمد، تکلمة الاکمال، به کوشش عبدالقیوم عبدرب النبی، مکه، 1410ق؛ امیر صنعانی، محمد، سبل السلام، به کوشش محمد عبدالعزیز خولی، قاهره، 1379ق / 1960م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1403ق / 1983م؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، 1387ق؛ بهسودی، محمد سرور، مصباح الاصول، قم، 1417ق؛ پاکتچی، احمد، مکاتب فقه امامی ایران پس از شیخ طوسی تا پاگیری مکتب حله، تهران، 1385ش؛ تبریزی، علی، مرآة الکتب، به کوشش محمدعلی حائری، قم، 1414ق؛ تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، پاکستان، 1401ق / 1981م؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمد علی شاهین، بیروت، 1415ق / 1994م؛ حطاب رعینی، محمد، مواهب الجلیل، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، 1416ق؛ حماد بن اسحاق، ترکة النبی (ص)، به کوشش اکرم ضیاء عمری، 1404ق؛ خالد بغدادی، رسالة فی تحقیق الرابطة، قم، 1384ش؛ خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، نجف، 1390ق؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، به کوشش اسدالله اسماعیلیان، تهران، مکتبۀ اسماعیلیان؛ خویی، ابوالقاسم، اجود التقریرات (تقریـرات درس میـرزای نـائینـی)، قـم، 1410ق؛ ذهبـی، محمـد، تـذکرة الحفـاظ، حیدرآباد دکن، 1388ق / 1968م؛ رافعی قزوینی، عبدالکریم، فتح العزیز، بیروت، دارالفکر؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرى، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1383ق / 1964م؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1928م؛ شیث بن ابراهیم قناوی، حز الغلاصم، بیروت، 1405ق؛ شیخ بهایی، محمد، الحبل المتین، چ سنگی، 1319ش؛ صدر، حسن، تکلمة امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، قم، 1406ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارناؤوط و ترکی مصطفى، بیروت، 1420ق / 2000ق؛ عینی، محمود، عمدة القاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ فارسی، عبدالغافر، سیاق تاریخ نیسابور، انتخاب صریفینی، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، 1403ق؛ قرشی، عبدالقادر، الجواهر المضیئة، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1398ق / 1978م؛ قلقشندی، احمد، مآثر الانافة فی معالم الخلافة، به کوشش عبدالستار احمد فراج، کویت، 1985م؛ قمی، عباس، الغایة القصوى، تهران، المکتبة المرتضویه؛ همو، الکنى و الالقاب، تهران، 1397ق؛ کرکی، علی، «فتاوی و اجوبة و مسائل»، رسائل المحقق الکرکی، به کوشش محمد حسون، قم، 1409ق، ج 2؛ گزی اصفهانی، عبدالکریم، تذکرة القبور، به کوشش ناصر باقری بیدهندی، قم، 1324ق؛ گنجی، محمد، کفایة الطالب، به کوشش محمدهادی امینی، نجف، 1970م؛ لکنوی، ناصرحسین، افحام الاعداء و الخصوم، به کوشش محمدهادی امینی، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه؛ ماحوزی، سلیمان، کتاب الاربعین، به کوشش مهدی رجایی، قم، 1417ق؛ مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة، بیروت، مؤسسة الاعلمی؛ منتجب‌الدین، علی، فهرست اسماء علماء الشیعة، به کوشش عبدالعزیز، طباطبایی، قم، 1404ق؛ منهاجی اسیوطی، محمد، جواهر العقود، بیروت، 1417ق / 1996م؛ نراقی، احمد، عوائد الایام، تهران، 1321ق؛ نمشی، عجیل جاسم، مقدمه بر الفصول فی الاصول جصاص، کویت، 1405ق؛ یزدی، محمد کاظم، سؤال و جواب، به کوشش مصطفى محقق داماد، تهران، 1376ش؛ همو، منجزات مریض، چ سنگی، 1316ق. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.